یک کتاب، دو نویسنده
« بیرون در » همچون رمانِ «اسبها، اسبها از کنار یکدیگر» از آثار خواندنی محمود دولتآبادی است، با این تفاوت که درباره آن چندان گپ و گفتی صورت نگرفته است. رمان « بیرون در » مضمونی سیاسی دارد و موشکافانه، روزهای آغازین انقلاب را به تصویر میکشد. آنهم از نگاه زنی به نام آفاق که رویکردی دوگانه به زندگی دارد، در میانه عشق و آرمان. او زندگی مشترک کوتاهی را نیز تجربه کرده است، آنهم با مردی از سیاسیون آرمانخواه که در یک درگیری کشته شده است. شاید یکی از دلایلی که پای آفاق به سیاست کشانده شده و ناگزیر زندگی شخصیاش را متأثر ساخته، همین ازدواج بوده است. آفاق، خود نیز مدتی به زندان میافتد و در روزهای انقلاب، با بازشدن دَرهای زندان آزاد میشود. او همچون مردم به موج انقلاب میپیوندد و به کارهای سیاسی میپردازد، اما آشنایی با مردی، زندگی دوگانهای را برای او رقم میزند. زندگی دوگانهای که هر دو یک محور دارد و آن، چیزی نیست جز ایثار. گویا شخصیتِ زن شرقی با ایثار و ازخودگذشتن عجین شده است. آفاق با این زندگی دوگانه، عشق و آرمان، تا پایان دستبهگریبان است و ناگفته پیداست که هر انتخابی با گذشتن از چیزهای دیگر همراه است. با محمود دولتآبادی درباره رمان « بیرون در » به گفتگو نشستهایم و تلاش کردهایم بیرون از هرگونه روابط عاطفی به بررسی این رمان بپردازیم که یقینا این کار برای محمود دولتآبادی دشوارتر بوده است، اما او از این مهم نیز برآمده است.
کد خبر: ۳۲۹۶۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۶